فعالان مظلوم محیط زیست یا مجریان مرموز «پروژه GEOINT» در ایران/ از جاسوسی کاووس سید امامی تا ساده لوحی اصلاح طلبان

یک تیم جاسوسی می تواند با آزمایش خاک یا گونههای گیاهی، متوجه نوع سوخت مورد استفاده در موشکهای ایرانی و تحولات آن شود؛ اقدامی که حتی از عهده پرندههای ویژه جاسوسی آمریکا مانند پهپاد آرکیو برنمیآید.
طی روزهای اخیر و پس از دستگیری یک تیم جاسوسی که شاه مهره اصلی آن یعنی کاووس سید امامی به علت خودکشی، بیش از دیگران مورد توجه قرار گرفته، مهمترین موضوع سیاسی روز را تشکیل می دهد و با توجه به کنایه های ساده لوحانه یا مغرضانه ای که برخی افراد عامی و حتی صاحب مناصب علمی و اجرایی در خصوص بی ربط بودن فعالیت این اشخاص و اقدامات جاسوسی، مطرح می کنند، اطلاع و تحلیل نحوه فعالیت این تیم برای بسیاری از افکار عمومی و کارشناسان، اهمیت ویژه ای پیدا کرده است.
یکی از مهمترین کدها و نکات در خصوص این ماجرا را جعفری دولت آبادی دادستان تهران مطرح کرد که با طرح بخشی از جزییات نحوه فعالیت این گروه گفت که “اعضای این شبکه در برخی از مناطق استراتژیک کشور، تعدادی دوربین در ظاهر برای رصد امور زیست محیطی نصب کرده بودند که در واقع پوششی برای رصد فعالیت های موشکی کشور بوده و تصاویر و اطلاعات ثبت شده را برای بیگانگان ارسال می کرده اند. ” شاید بسیاری تصور کنند که با توجه به وجود دهها ماهواره و سامانه های جاسوسی در اطراف و آسمان ایران، چه نیازی به استفاده از دوربین برای جاسوسی هست و این مسئله چه خطر یا مشکلی را می تواند ایجاد کند!؟
**فناوری GEOINT چیست و به چه کار می آید؟
در پاسخ به این ابهامات باید گفت که یکی از فناوری های فعلی موجود در جهان که سازمانهای اطلاعاتی و جاسوسی برای رصد اطلاعاتی از آن بهره می گیرند GEOINT یا GEOspatial INTelligence است. این فناوری بر اساس تصاویر مختلف بدست آمده از سطح زمین در نقاط مختلف، به بررسی تغییرات ایجاد شده توسط انسان در آن مناطق می پردازد. فراموش نکنیم که سالهاست سطح زمین در نقاط مختلف از جمله ایران توسط ماهواره های شناسایی اسکن می شود و یک مدل کلی از کل کره زمین از جمله ایران بدست آمده است.
استفاده از تصاویر منتشر شده در شبکه های اجتماعی برای توسعه نقشه زنده از روند حوادث در حلب سوریه با فناوری GEOINT
حالا با اضافه شدن این تصاویر و آنالیز آنها می توان از هر گونه تغییر ایجاد شده انسانی در منطقه مورد نظر؛ از جاده کشی، تونل سازی و اصولا هر تغییر دیگری خبر دار شد. مشخصا ساخت سیلوی زیرزمینی موشکی یا انبار و شهرهای موشکی امری است که در هر حال باعث بروز برخی از تغییرات در شکل زمین در اطراف مناطق ساخت می شود که شاید خیلی اوقات در تصاویر هوایی یا ماهواره ای مشخص نباشد اما تصاویر تهیه شده از زوایای پایین تر مثل همین دوربین ها می تواند نقطه وصل و کامل شدن پازل اطلاعاتی و امنیتی طرف مقابل باشد.
**حفاظت از محیط زیست؛ اسم رمز نفوذ جدید
با توجه به نحوه فعالیت تیم مورد نظر و ارکان با اطلاع و بی اطلاع آنها، مشخص می شود که بحث های زیست محیطی و رصد گونه های جانوری تحت انقراض یا پوشش های گیاهی، از جمله اولویت های آنها بوده است اما بد نیست بدانیم که تلاش برای ایجاد موج های جدید فشار روی برنامه موشکی کشورمان از طریق مدلهای مورد توجه افکار عمومی و مورد علاقه نهادهای بین المللی همچون مسائل زیست محیطی، مدتی است که مورد توجه دشمنان رسمی جمهوری اسلامی ایران قرار گرفته و با کمی تحقیق می توان به توییت رسمی مریم رجوی سرکرده گروهک تروریستی منافقین رسید که در آن رسما به آسیب زدن برنامه موشکی ایران به محیط زیست کشور اشاره می کند.

وی در این توییت که در تاریخ ۱۱ دسامبر ۲۰۱۷ میلادی (حدودا ۶۵ روز پیش) منتشر شده، بیان می کند که “سپاه پاسداران با برنامه موشکی خود به ظرفیت های محیطی ایران آسیب می زنند” و چه عنصری مهمتر از این کد اطلاعاتی که سرکرده گروهک منافقین که سابقه ای طولانی در ایجاد فشار و جوسازی بر برنامه موشکی و هسته ای ایران دارند، صراحتا از دیگران و مخاطبان عام و خاص توییت خود می خواهد نسبت به فشار بر برنامه موشکی سپاه از طریق تاثیر آن بر محیط زیست کشورمان اقدام کنند و به راحتی می توان فهمید که قطعا تخریب محیط زیست، رمز جدید فشار روانی و بین المللی علیه برنامه موشکی کشورمان است.
این نکته را نیز در نظر بگیرید که یک تیم جاسوسی و در پوشش فعالیت در زمینه محیط زیست می تواند مناطقی را که به نظر سرویس های اطلاعاتی اهمیت ویژه دارد، بررسی کرده و با آزمایش خاک یا گونه های گیاهی آن، متوجه نوع سوخت مورد استفاده در موشک های جدید ایرانی و تحولات آن شود؛ اقدامی که حتی از عهده پرنده های ویژه جاسوسی آمریکا مانند پهپاد آرکیو ۱۷۰ نیزبر نمی آید.
**چرا نیروی انسانی مکمل ماهواره های جاسوسی هستند؟
شاید برخی سوال کنند آیا اصولا با وجود پهپادهای شناسایی، تصاویر ماهواره ای و بسیاری دیگر از فناوری های شناسایی، آیا اصولا همچنان نیاز به نیروی شناسایی یا جاسوسی که به درون منطقه هدف نفوذ کند، وجود دارد؟
در پاسخ به این سوال باید مقداری درباره موضوع جمع آوری اطلاعات، طرح مبحث کرد. مجموع دانسته های اطلاعاتی از یک کشور را می توان به شکل یک پازل تصور کرد که از قطعات مختلفی تشکیل شده است. یکی از این قطعات تصاویر ماهواره ای است و بخش دیگر، تصاویر احیانا تهیه شده توسط یک پهپاد نفوذگر به داخل محدوده مورد نظر است (مثل ماجرای نفوذ پهپاد RQ-۱۷۰ به داخل ایران و ماجراهای بعدی آن) و بخش دیگر از این اطلاعات مربوط به نیروهای زمینی یا میدانی است که به منطقه مورد نظر وارد می شوند.
به عنوان مثال یک پایگاه زیرزمینی موشکی، چند خروجی دارد؟ آیا تمام خروجی ها فعال هستند؟ نقل و انتقالات اطراف سایت مورد نظر چقدر حقیقی و چقدر در راستای عملیات فریب است؟ در صورت بروز جنگ و لزوم نفوذ به عمق سایت یا نقطه مورد نظر بهترین مسیر چه خواهد بود؟ نقطه های مناسب برای فرود بالگردها، پرش چتربازها کجا هستند؟ خاک منطقه مورد نظر آیا توان پذیرش برخی از هواپیماهای سنگین ترابری با قابلیت فرود در شرایط نامناسب را دارد؟ تمام این اطلاعات مسائلی هستند که در کنار تصاویر هوایی و ماهواره ای همچنان نیاز به نیروی انسانی در روی زمین دارد. حال این نیروی انسانی می تواند یک عامل نفوذی داخلی باشد یا عده ای خارجی که به اسم هیئت بازدید کننده وارد کشور شده اند.
شناسایی محل استقرار توپخانه فاطمیون با استفاده از تصاویر زمینی
البته باید توجه داشت که هنوز هم دوربین های ماهواره ای و حتی پهپادها، ضعف های متعددی در ساعات مختلف شبانه روز و فقدان روشنایی لازم داشته و در عین حال، آب و هوای نامناسب، روی عملکرد آن تاثیر جدی دارند که در این صورت، نیاز به داشتن نیروی انسانی، بیش از هر زمان احساس می شود. به همین خاطر، با توجه به دسترسی هایی که این تیم باسابقه فعال در عرصه محیط زیست، در مناطق مختلف کشور داشته اند، به راحتی می توانستند نیازها و نقاط ابهام سرویس های جاسوسی را رفع کنند و در عین حال، استفاده از دوربین هایی که در ظاهر برای رصد حیوانات استفاده می شده، می توانسته هرگونه تحرک انسان، وسایل نقلیه و نقل و انتقالات را ثبت و شاید مخابره کند.
به همین خاطر، این ساده انگاری که دوربین های مذکور فقط از فاصله نزدیک می توانستند به تصویربرداری بپردازند (که در کمال تعجب از سوی یک مسئول مهم اجرایی بیان شده)، حتی اگر صحیح و دقیق باشد (که اینگونه نیست) باز هم خللی در کلیات موضوع وارد نمی کند چراکه اولا محل قرارگیری این دوربین ها اهمیت ویژه ای داشته، ثانیا ممکن است قابلیت هایی چون ثبت محل طبق مختصات جی پی اس در دوربین های مذکور وجود داشته باشد و ثالثا حضور نیروی انسانی در مناطق مشخص شده برای این تیم و نمونه برداری ها و آزمایشات انجام شده توسط آنها، بعضا مهمتر از دوربین های همراهشان باشد.
حضور نیروهای زمینی در مناطقی که برای سرویس های جاسوسی اهمیت دارد، آنقدر مثمر ثمر و حیاتی است که به عنوان مثال، نیروهای Navy Seals یا دلتا فورس آمریکا، بارها در جریان حمله به عراق و افغانستان خصوصا در مراحل اولیه این تهاجم و پیش از آغاز مرحله اصلی، به نقاط مختلفی در این کشورها نفوذ کرده و بحث هدایت هواپیماها به سمت هدف، هدف گذاری نقاط با اشعه لیزری و همچنین تهیه گزارش مربوط به میزان خسارت بعد از حمله را انجام می دادند؛ در حالی که آمریکا دهها ماهواره و سامانه جاسوسی در آن منطقه در اختیار داشت.
کاووس سید امامی اگر چه عضو هیات علمی دانشکده معارف اسلامی و علوم سیاسی دانشگاه امام صادق (ع) بود ولی خبر خودکشیاش ابعاد پنهانی از زوایای شخیصتی این جاسوس دوتابعیتی (ایرانی-کانادایی) را آشکار کرد.
کاووس سید امامی که خبر خودکشیاش چند روزی است در محافل و رسانهها پیچیده است ابعاد مختلفی دارد و نشان میدهد او و چند تن دیگر در قالب یه موسسه محیط زیستی دست به رصد مراکز نظامی و حساس کشور زدهاند و با سرویس های جاسوسی آمریکا و اسرائیل در ارتباط بودهاند:
خبر خودکشی کاووس سیدامامی که در روز ۱۹ بهمن ماه توسط رسانهها منتشر شد باعث تعجب تعداد زیادی از دانشجویان و افرادی که با وی تعامل داشتند گردید ولی مستندات پرونده وی خبر از یک پروژه پیچیده نفوذ در قالب موسسههای «زیست محیطی» دارد.
کاووس سید امامی اگر چه عضو هیات علمی دانشکده معارف اسلامی و علوم سیاسی دانشگاه امام صادق (ع) بود ولی خبر خودکشیاش ابعاد پنهانی از زوایای شخیصتی این جاسوس دوتابعیتی (ایرانی-کانادایی) را آشکار کرد.
پدر کاووس سید امامی، احمد سیدامامی از سناتورهای رژیم شاهنشاهی بوده که بر خلاف دیگر سناتورهای آن زمان منصوب شخص شاه در حوزه سیاست خارجی دربار بوده و ترددهای بسیاری میان تهران-تلاویو داشته است.
ایرج برهمی مرودشتی، باجناق کاووس سیدامامی نیز از بازداشتیهای کودتای ننگین نوژه بوده که بعد از محاکمه به دلیل دخالتهای موثر و خیانتهای عمیق به کشور، اعدام شده بود.
کانالهای ضدانقلاب دیروز تصویری از یکی از اردوهای سیدامامی با برخی از دانشجویان در داخل کشور منتشر کردند که علی رغم اینکه این استاد جامعه شناسی چهره متدینی از خود در دانشگاه امام صادق (ع) ساخته بود، تقیدات نه چندان محکم او را به اصول اولیه اسلام نشان میدهد.
در پرونده کاووس سیدامامی بحث جاسوسی برای سرویس های اطلاعاتی رژیم صهیونیستی و آمریکا دیده میشود و باتوجه به صراحت قانون برای جاسوسان اسرائیل که اعدام در نظر گرفته شده و همچنین به دلیل تعهد بالای سیدامامی به تشکیلات و جهت لو نرفتن شبکه همکار وی در ایران و اهمیت بسیار بالای شبکه مذکور برای آمریکاییها، این شخص تصمیم میگیرد در دستشویی زندان خودکشی کند.
کارشناسان بر این نکته صراحت دارند که سیدامامی دورههای ضدبازجویی را توسط یک سرویس اطلاعاتی گذرانده و نوع خودکشی او و اعترافات ۱۵ روز بازجویی این فرد، این نکته را کاملا تایید میکند.
اگر چه پوشش سیدامامی مباحث محیط زیستی در قالب موسسه «حیات وحش میراث پارسیان» بوده ولی دوربینهایی که وی و تیم همکارش در قسمت های مختلف کشور تحت عنوان رصد حیوانات کمیاب کشور و همچنین اکوسیستم گیاهی کشور نصب کردهاند، برای رصد مراکز نظامی جمهوری اسلامی خاصه سایتهای موشکی کشور کاربرد داشته است.
شدت اعترافات جاسوسهای بازداشت شده در این پرونده بر ضدسیدامامی و همچنین اقراریات وی، ابعاد جدیدی از پرونده «نفوذ محیط زیستی» در کشور را طی روزهای آینده بر ملا میکند.
باخت مطهری و ابتکار در «پرونده سیدامامی»
با مشخص شدن ابعاد مختلف پرونده جاسوسی «کاووس سیدامامی» و اثبات خودکشی وی در زندان، مسئلهای که باید مورد تدقیق قرار بگیرد؛ اظهارات برخی چهرههای سیاسی است که طی روزهای اخیر و قبل از روشن شدن همه زوایای پرونده منتشر شد.
در این رابطه، «علی مطهری» ، نایب رئیس مجلس، اخیرا طی اظهاراتی درباره جلسه نمایندگان مجلس با کارشناسان سازمان اطلاعات سپاه پاسداران گفته بود:
«در این جلسه فیلمی از داخل سلول آقای سیدامامی نشان دادند. در این فیلم لحظه خودکشی مشهود نیست اما حدود هفتهشت دقیقه ایشان (سید امامی) مشغول اقداماتی است که نشان میدهد احتمالا قصد خودکشی دارد. در اینجا کوتاهی اپراتور روشن است که متوجه این اتفاق نشده در حالیکه باید زودتر متوجه میشده و از این اتفاق جلوگیری میکرده است. به نظر میرسد در این زمینه کوتاهی شده و خودشان هم قبول دارند.»
به گزارش خبرآنلاین، او همچنین با بیان اینکه تمام کسانی از نزدیک سیدامامی را میشناختند نظر مثبتی درباره شخصیت وی داشتند، گفت که مجلس منتظر تکمیل اطلاعات خود در این زمینه و ارائه توضیحات کافی درباره فوت آقای سید امامی در زندان است! [۱۰]
«معصومه ابتکار» ، رئیس سابق سازمان محیط زیست هم در این رابطه به خبرگزاری ایلنا گفته بود که نگران دستگیری «فعالان محیط زیست» هستم! [۱۱]
*با توضیحات جدیدتری که دادستان تهران، روز سهشنبه گذشته درباره پرونده دستگیری جواسیس ارائه کرد [۱۲] و نیز با اخبار منتشره از جلسه نمایندگان مجلس با کارشناسان سازمان اطلاعات سپاه؛ محرز شده است که ابهامات برساخته طی روزهای اخیر درباره درگذشت آقای سیدامامی هیچیک واقعی نبودهاند و بسیاری از اظهارات پیرامون ابراز تشکیک در این قضیه نیز شتابزده بود.
کما اینکه آقای مطهری در ماجرای ادعا پیرامون کمکاری در کنترل دوربین اتاق سیدامامی و علیرغم تمام اسناد موجود، اما مشخص نیست چرا به این نکته اشاره نکرده است که مسئله اصلی نه کمکاری نسبت به کنترل اتاق که انگیزه قوی جاسوس دستگیر شده برای خودکشی بوده است و خودکشی هم در هیچ کجا امر چندان محالی نیست.
اظهارات آقای مطهری همچنین در حالی است که مدعی و مطالبهگر اول در ماجراهای تلخی مثل ستار بهشتی و یا کهریزک، نظام اسلامی بوده است نه کس دیگر و این استدلال کافیست برای اینکه نیازی به دوپهلو حرف زدن درپرونده خودکشی یک جاسوس نباشد.
اظهارات نایب رئیس مجلس مبنی بر اینکه نظر همه درباره سیدامامی مثبت بوده است! نیز حرفی چند رنگ، ناجوانمردانه و القاکننده قضاوت اشتباه دستگاههای امنیتی درباره این جاسوس ارزیابی میشود.
چه اینکه آقای مطهری گویا فراموش کردهاند که تمام چهرههای کشور درباره «مسعود کشمیری» هم نظر مثبتی داشتند و یا آقای خاوری زمانی که در ایران بوده است بعنوان یک چهره منفور شناخته نمیشد!
این قیاسات تاریخی از آنرو گفته شد که آقای مطهری بدانند چرا در صحبتهای خود به افکار عمومی ستم روا داشتهاند و ایضاً چرا نظر مثبت افراد درباره یک شخص دلیلی بر سالم بودن حتمی آن فرد نیست.
بازنده اصلیتر این پرونده اما خانم ابتکار است…
تمام چند جاسوس دستگیر شده در این پرونده دوتابعیتی هستند و احتمال دارد معبر حضور آنها در سازمان محیط زیست نیز در دوران مدیریت خانم ابتکار در این سازمان فراهم شده باشد.
فلذا شاید مطلوبتر آن بود که خانم ابتکار به جای ابراز نگرانی از دستگیری جواسیس، فعال محیط زیست نامیدن آنها و تشکیک در عملکرد سربازان گمنام امام زمان(عج) به فکر توضیحات بیشتر درباره چرایی حضور دوتابعیتیها در سازمان خود میبودند.
چرا اصلاحطلبان به دنبال سادهانگاری درباره متهمان امنیتی و جواسیس هستند؟+ تصاویر

آقای مطهری و بسیاری دیگر از اصلاحطلبان روی این اصل که سیدامامی آدم «خوب» و «ظاهرالصلاحی» بود و «همه از او تعریف می کردند»، خواسته یا ناخواسته سعی دارند او را مبرّی از اتهام جلوه دهند.
در چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، می توان به جرات مدعی شد که یکی از بزرگترین دستاوردهای این انقلاب، آزادی بیان و ابراز عقیده در بالاترین سطح آن است. در همه جای دنیا، مسایل امنیتی و بحث جاسوسی یک بحث تخصصی و معمولا جزو خطوط قرمز هر سیستم حکومتی است و در زمان مطرح شدن یک پرونده جاسوسی، حتی در همان کشورهایی که مدعی آزادی بی حد و مرز مطبوعات هستند، به شدت در اظهار نظر در خصوص چنین پروندههایی محتاط عمل می کنند و زوایا و ابعاد این گونه پروندهها معمولا سالها بعد از روشن شدن ماهیت پرونده و توضیحات مسوولین امنیتی باز می شود.
در کشور خود شاهد هستیم که به واسطه این آزادی بیان (که بعضا پهلو به پهلوی رهاشدگی میزند)، با انتشار خبر خودکشی یک متهم به جاسوسی به نام «کاووس سیدامامی»، همه کسانی که به نوعی تریبونی در اختیار دارند (از رسانه مکتوب تا مجازی، از سایت تا کانال) خود را محق و مجاز می دانند که به ضرس قاطع و بر اساس گمانهزنی و شایعات، اظهارنظر کند و شخصا و راسا حکم برائت کسی را که بنا به توضیحات مسوولان امنیتی، جاسوسی او محرز بوده (به صرف این که خود را کشته است) صادر کنند.

این نوع اظهارنظر بی پروا و بی ملاحظه محدود به مخاطبان مجازی بی نام و نشان نیست و حتی نماینده مجلسی که سوگند پاسداری از منافع ملی را خورده، به راحتی به هر مساله پیچیده و حساس امنیتی-اطلاعاتی ورود می کند و صرفا بر اساس گمانه زنی و نظر شخصی، در مصاحبه و کانال و صفحه اجتماعی خود نظر می دهد و شبهه افکنی می کند بدون ان که از جزییات پرونده اطلاع داشته باشد.
این در حالی بود که جعفریدولتآبادی، دادستان تهران، به میزان خبر داد:
“این افراد –بازداشتشدگان اخیر- در قالب اجرای پروژههای علمی و محیطزیستی نسبت به جمعآوری اطلاعات طبقهبندی کشور در حوزههای استراتژیک اقدام میکردند که با هوشیاری و رصد اطلاعاتی یکی از نهادهای امنیتی کشور، دستگیر و از سوی دادستانی تهران بازداشت شدهاند.”
و حجت الاسلام محسنی اژهای، سخنگوی قوه قضاییه، هم درگفتگو با ایلنا، اشارهای به اتهام اصلی بازداشت شدگان، از جمله سیدامامی، داشت:
” افرادی به اتهام دادن اطلاعات طبقهبندی شده و از مراکز حساس به سرویسهای اطلاعاتی بیگانه از جمله رژیم صیهونیستی اسرائیل و امریکا در روزهای گذشته دستگیر شده و بعضی از آنها در بازداشت هستند.”
روز دوشنبه، ۲۳ بهمن ماه، جمعی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی از طیفهای مختلف سیاسی در جلسهای با مسوولان امنیتی شرکت کردند و فیلمی از سلول «کاووس سیدامامی»(متهم به جاسوسی انتحارکرده) را دیدند و جزییات دیگری از ماجرا در اختیارشان قرار گرفت.

سخنگوی کمیسیون امنیت ملی مجلس، «سیدحسین نقوی حسینی» بعد از این جلسه گفت:
” در جلسهای که هیئترئیسه با حضور نائب رئیس مجلس تشکیل داد همه بهاتفاق خودکشی کاووس سیدامامی را در زندان تائید کردند.”
او تأکید کرد:
” مسئله کاملاً روشن است چراکه آقای سیدامامی پیراهن خود را بهصورت حلقه آماده میکند و خودکشی را صورت میدهد و در فیلم همهچیز شفاف و گویا است. بنابراین عدم درخواست کالبدشکافی از سوی خانواده وی به دلیل شفاف و روشن بودن مسئله است.”
در عین حال، علی مطهری (نایب رییس مجلس و عضو فراکسیون امید) که سابقه زیادی در اظهارنظرهای شبهه برانگیز و القاء توطئه دارد، درباره نتیجه برداشت خود از حضور در این جلسه گفت:
” در این جلسه همچنین فیلمی از داخل سلول آقای سید امامی نشان دادند. در این فیلم لحظه خودکشی مشهود نیست اما حدود هفت هشت دقیقه ایشان (سید امامی) مشغول اقداماتی است که نشان میدهد احتمالا قصد خودکشی دارد. در اینجا کوتاهی اپراتور روشن است که متوجه این اتفاق نشده در حالیکه باید زودتر متوجه میشده و از این اتفاق جلوگیری میکرده است. به نظر میرسد در این زمینه کوتاهی شده و خودشان هم قبول دارند.”
سپس طبق رویه اظهارنظرهای دوپهلو و مبهم که از مطهری و دیگر همکاران فراکسیون امید او از مجلس سراغ داریم، به سمت القائ شبهه می رود:
” توضیحاتی هم درباره فوت آقای سید امامی ارائه شد که به نظرم کافی نیست و نیاز است توضیحات بیشتری ارائه شود تا جوانب مختلف قضیه روشن شود.”
او سپس بی آن که هیچ عقبه و سابقهای در کار اطلاعاتی و ضدجاسوسی داشته باشد یا اصلا عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس یاشد، غیرمستقیم دستگاه امنیتی مسوول پرونده را شماتت می کند و سعی در مبری نشان دادن متهم جاسوسی انتحارکرده دارد:
” مبارزه با جاسوسی کار تخصصی وزارت اطلاعات است و بهتر است این دو نهاد در کار یکدیگر دخالت نکنند.”
و بلافاصله شبهه اصلی را مطرح می کند که کاملا همسو و همجهت با همفکران سیاسی مطهری در فضای رسانه ای و مجازی است:
” تمام کسانی از نزدیک سیدامامی را میشناختند نظر مثبتی درباره شخصیت وی داشتند، مجلس منتظر تکمیل اطلاعات خود در این زمینه و ارائه توضیحات کافی درباره فوت آقای سید امامی در زندان است.”
این گونه نظرات در حالی مطرح می شود که «کامران سیدامامی»، برادر متهم انتحار کرده، روز سهشنبه(۲۴ بهمن) در مصاحبه با رسانهها به صراحت خودکشی برادر خود را تایید کرد:
” بنده و همسر مرحوم جنازه را دیدهایم و با اصرار معاون دادستان که جنازه را نگاه کنید و همه موارد را بررسی کنید این کار را کردهایم و به جز آثار حلقآویز شدن که در روی جنازه معلوم است و این موضوع در فیلم زندان هم کاملا مشخص است هیچ مساله دیگری وجود ندارد و خودکشی از طریق حلقآویز کردن کاملا مشهود است. از رسانه ها خواهش دارم که با خبرسازی موجب آزرده شدن خانواده مرحوم نشوند من شخصا مایل به کالبد شکافی مجدد نیستم.”
و البته طبق معمول در این طور موارد باید منتظر موضعگیری سریع چهرههای آشنایی هم باشیم که گویی چارت وظایفشان پریدن به میدان مسایل شبههساز و ایجاد خوراک برای حامیان خارجی جاسوسان است.
حسامالدین آشنا، مشاور فرهنگی رییس جمهور، که علاقه دارد خود را به عنوان «استاد جنگ روانی» و «ضدتبلیغات» مطرح کند و ید طولایی در ارایه نظرات دوپهلو درباره موضوعات حساس دارد، در همین رابطه در توئیتی نوشت:
” قاضیها و دادستانها و ضابطها و بازپرسها و بازجوها نه معصوماند، نه بیخطا و نه خالی از حب و بغض. همانگونه که نظارت بر قوه مجریه ضروری است، اعمال نظارت بر رفتار با متهمان و محکومان هم ضروری است. مصیبت یک مرتضوی برای یک کشور کافی بود؛ او را تکثیر نکنیم.”
این نیروی اطلاعاتی و ملبس به لباس روحانیت سابق (که دیگر نه لباس روحانیت میپوشد و نه دوست دارد سوابق اطلاعاتیش به یاد آورده شود) همسو و همصدا با رسانههای ضدانقلاب، در حالی که هیچ وجهی از ماجرا روشن نیست و توضیحی داده نشده، با متنی که توئیت می کند، در اتهامزنی به تشکیلات امنیتی کشور پیشقدم می شود.
و البته مرد همیشه حاضر در صحنه اتهام زنی به نظام و شعبه دوم «آمدنیوز»، محمود صادقی هم قطعا نمی خواست از این قافله عقب بماند و نامی از او در این میان نباشد:
نمی شود پای بحث داغ «اتهام زنی به نظام» در جایی مطرح باشد و نشانی از «شومن» معروف عرصه سیاست، صادق زیباکلام، نباشد. زیباکلام در توئیتی که در این باره منتشر کرد، البته به نوعی به همین بی اطلاعی و جهل اظهارنظرکنندگان درباره موضوعی که در آن شبهه می کنند، اشاره می کند:
جدای از این که ظاهرا تصور امثال مطهری و محمود صادقی ، زیباکلام و تابش از جاسوس و جاسوسی بسیار ابتدایی و سطحی است (البته بحث مقام اطلاعاتی سابق یعنی حسام الدین آشنا متفاوت است و او به خوبی میداند که جاسوس کیست و یک پرونده امنیتی چه پیچیدگیهایی دارد) و گمان میبرند همانند فیلمهای ۵ دهه قبل، هنوز جاسوس کسی است که عینک دودی بر چشم می زند و اسلحهای با صداخفه کن دارد. جاسوسی در دنیای امروز در سال ۲۰۱۸، بسیار بسیار پیچیدهتر از فیلمهای سری جیمز باند است که احتمالا بعضی از فعالان سیاسی-رسانهای احتمالا در کودکی و نوجوانی خود دیدهاند.
سرلشکر فیروزآبادی، رییس پیشین ستاد کل نیروهای مسلح، در مصاحبه با خبرگزاری ایلنا (۲۴ بهمن ۹۶) گوشههایی از پیچیدگیهای حیرتآور برنامه های جاسوسی دشمنان کشور علیه ما را ترسیم کرد. سرلشکر فیروزآبادی از وجوه مختلف «جنگ هیبریدی» چندلایه و ظریف دشمنان گفت:
“در جنگ هیبریدی ممکن است، ایرانگرد بفرستند که جاسوس باشد. ممکن است فعال محیط زیستی بفرستند که جاسوس باشد، ممکن است دانشمند فعال در تحقیقات کشاورزی بفرستند که جاسوس باشد. در دورانی که من خدمت میکردم همه این موارد با دلیل و مدرک پیدا میشد.
به طور مثال یک خانم و آقایی را از آلمان به عنوان جاسوس استخدام میکنند، بعد از دوبی و کویت آنها را سوار کشتی ماهیگیری کرده و به خلیج فارس میفرستند تا سیستمهای دفاعی ما را شناسایی کنند، اما وقتی آنها را دستگیر میکنیم میگویند آنها برای ماهیگیری آمدند و جهانگرد بودهاند.
برای مثال افرادی چندین سال پیش به عنوان فعالیت برای جمعآوری کمک به فلسطین به ایران آمدند از تهران شروع کردند بعد به ورامین رفته و از آنجا به سمت نایین و یزد راه افتادند. ما به مسیری که انتخاب کرده بودند شک کردیم اگر کسی میخواهد برای فلسطین کمک جمع کند باید به تهران و اصفهان بیاید جایی که مردم هستند و پول دارند نه وسط کویر راه بیفتند. آنها این مسیر را ادامه دادند و تا جیرفت کرمان رفتند، زمانی که به تهران رسیدند، خودشان را اجازه دادیم از کشور خارج شوند، اما اموال همراهانشان را نگه داشتیم.
در اموالشان انواع جانوران صحرایی را خریده بودند مثل سوسمار، مارمولک و آفتابپرست. سپس بررسی کردیم که این موارد به چه دردشان میخورد، بعد متوجه شدیم که پوست آنها امواج اتمی را جذب میکند و اینها جاسوس اتمی بودند که میخواستند با این بهانه در داخل جمهوری اسلامی از طریق پوست این جانوران صحرایی به این نتیجه برسند که ما در چه مکانهایی معدن اورانیوم داریم و کجا در حال کار اتمی کردن هستیم.
فرض کنید؛ یک فردی از خارج کشور به داخل آمده در حال مطالعه بر روی کارخانجات است، اما بدانید که آنها یک جدول درست کردهاند که این جدول توسط اطلاعاتی که از طریق ۵۰۰ نفر جمع شده، پر میشود و بعد این جدول محصول جاسوسی آنها را مشخص میکند نه آن کاری که این جاسوس در حال انجام آن است، بنابراین بسیاری از ایرانیهایی که جاسوس هستند و بسیاری از جاسوسان خارجی که در ایران فعالیت جاسوسی میکنند، خودشان هم حتی نمیدانند که در حال جاسوسی هستند.”
اینها تازه گوشههایی قابل بیان از پروندههای جاسوسی این روزها علیه کشور ماست که از چند جبهه هدایت می شود و بسیاری از این امور به دلیل حساسیتهای امنیتی قابل باز کردن و تشریح نیست.
آقای مطهری و بسیاری دیگر از اصلاحطلبان روی این اصل که سیدامامی آدم «خوب» و «ظاهرالصلاحی» بود و “همه از او تعریف می کردند”، خواسته یا ناخواسته سعی دارند او را مبرّی از اتهام و تشکیلات امنیتی را در دستگیری او تخطئه کنند. برای این چهرهها باید گفت، در همان ابتدای دهه ۶۰، که هنوز تشکیلات اطلاعاتی و امنیتی منسجمی در جمهوری اسلامی وجود نداشت، جاسوسان و نفوذیهایی در داخل حساس ترین سیستمهای حکومتی ما نفوذ کردند که کسی مثل شهید بزرگوار «محمدعلی رجایی» حاضر بود پشت یکی از آنها (مسعود کشمیری) نماز بخواند.

محمدرضا کلاهی (عامل انفجار حزب جمهوری)، کاظم افجهای (عامل ترور شهید کچویی)، محمودفخارزاده (عامل ترور شهید قدوسی)، عباس زریباف (نفوذی منافقین در واحد اطلاعات سپاه)، الماس عوضیار (نفوذی در واحد اطلاعات سپاه) و بسیاری دیگر از این افراد آن اندازه نقش خود را به عنوان یک چهره مومن، معتمد و انقلاب خوب بازی می کردند که با انتشار خبر جاسوسی و نفوذی بودن آنها، در نیروهای انقلابی حیرت و شگفتی عظیمی به وجود آمد.


مسعود کشمیری، عامل انفجار دفتر نخست وزیری، آن قدر مجرّب و حرفهای بود که با جلب اعتماد رییس جمهور و نخست وزیر(شهیدان رجایی و باهنر) به دبیری شورای عالی امنیت ملی کشور رسید. او کسی بود که با برخاستن صدای اذان، اورکت خود را روی برفهای محوطه محل کار خود پهن می کرد و به نماز می ایستاد. اصولا هنر ظاهرسازی و همرنگ شدن با جماعت هدف جاسوسی، یک اصل قدیمی و مبنایی در جاسوسی و نفوذ اطلاعاتی بوده و هست.
واقعیت آن است که در زمانهای زندگی می کنیم که جاسوسی شاخهها و ابعاد به شدت متنوعی پیدا کرده و از جاسوسی نظامی و سیاسی به حوزههایی چون جاسوسی صنعتی، تجاری، اقتصادی و علمی(با شاخههای مختلف آن) گسترش یافته است. در جهانی که به تحلیل بسیاری از کارشناسان، به واسطه گرم شدن هوا و روند پیشرونده خشکسالی، جنگهای آینده بر سر منابع آب و منابع زیستی است، از قضاء جاسوسی علمی و دستیابی به آمار و اطلاعات منابع حیاتی یک کشور ، بعضا ضرر و آسیبهایی فراتر و گستردهتر از جاسوسی نظامی هم می تواند داشته باشد.
بخشی از عملکرد متهمان این پرونده اخیر، که در روزنامهها و رسانههای ضدانقلاب و جریانات خاص سیاسی در داخل با تاکید از آنها به عنوان «فعالان محیط زیست» نام برده می شود تا با برجسته کردن چهره علمی انگ جاسوسی آنها کمرنگ شود،
بنا بر برخی گزارشها دقیقا به همین ابعاد جدید جاسوسی، یعنی کار جمع آوری اطلاعات و رله کردن آنها به بیگانه در لوای فعالیت زیست محیطی مربوط می شد. بگذریم که علاوه بر این، پای جمعآوری اطلاعات استراتژیک کشور (از جمله نظامی) هم در همین پرونده مطرح است.

اما فضای فراهم شده بر بستر شبکههای اجتماعی مانند توئیتر و تلگرام، شرایطی را فراهم کرده است که در بین بسیاری از فعالان سیاسی و رسانهای، پدیده «همه چیز دانی» همراه با «اپوزیسیون نمایی» رواج پیدا کند؛ حالا این پدیدهها در میان برخی نمایندگان مجلس و شورای شهر هم رسوخ کرده و موجب شده است این عزیزان هم بدون کسب اطلاع از موضوعات مختلف (بویژه پروندههای حساس امنیتی) به گونهای اظهارنظر کنند که ضمن مهیا کردن سوژه برای رسانههای ضدانقلاب، بر اعتبار خود نیز صدمه وارد کنند؛ همانطور که در موارد قبلی برخی از آنان مجبور به اصلاح و عذرخواهی شدند.