تغییر دینامیک اَبَر پروژهی برجام
حذف نرمافزار و سختافزار قدرت منطقهای ایران، یعنی سردار شهید قاسم سلیمانی و أبومهدی المهندس؛ پروژهی سایبری – روانی – رسانهای هجمه علیه نیروی هوافضای سپاه و شخص فرماندهی آن و آغاز اغتشاش باهدف ایجاد درگیری داخلی برای وارد آمدن اتهامات حقوق بشری به ایران (که نمونهاش در حوادث آبان نیز وجود داشت) که احتمالاً شخص رئیس قوه قضائیه و رهبری را هدف میگیرد نشان میدهد، دینامیک ابر پروژهی برجام تغییر کرده است.
مرتضی خانجانی / گروه سیاسی اندیشکده برهان
مهمترین یا یکی از مهمترین مسائل جمهوری اسلامی در طول چهل سال، پروژهی برجام بود. این قرارداد درصدد بود تا بخشی از توانایی یا سپر دفاعی ایران را در فرآیند دینامیکی از بیرون به داخل تهدید، تحدید و تخریب کرده و در قبال امری جعلی و غیرقابلقبول به نام «نظام تحریمهای هستهای»، این توانایی و قوه را از انقلاب اسلامی سلب نماید.
پس از مدتی طرف آمریکایی (طرف اصیل ایران در برجام) با سیگنالهایی که از کرنش تمامعیار غربگرایان در ایران دریافت میکند متوجه شده است که میتوانسته در قبال امر موهوم تحریمها (که هرلحظه قابلافزایش و کاهش است) تمام نظام دفاعی و هویتی جمهوری اسلامی را هدف بگیرد؛ یعنی حضور منطقهای ایران، سیستم موشکی و دفاع سخت، مسئلهی حقوق و بشر، توانایی سایبری ایران و حتی قوانین داخلی کشور، همه موضوعاتی هستند که میتوانند در قبال نظام تحریمهای مربوط به خودشان، در ابر پروژهی برجام، ساقطشده و از دسترس ایران خارج شوند. نتیجهی این پروژهی بزرگ، کشوری بیدفاع، بدون هرگونه توانایی برای چانهزنی در عرصه داخلی و بینالمللی است که درنهایت دچار فروپاشی خواهد شد.
مطابق این دولت آمریکا تصمیم میگیرد از برجام هستهای با بهانهی عدم توازن، عدم شمولیت و ناکارآمدی خارج شود. از منظر آمریکا این خروج کاملاً منطقی است؛ زیرا ابر پروژهی برجام موظف است تمام موجودیت دفاعی و تواناییهای ایران را هدف قرار داده و مضمحل کند.
با خروج آمریکا از برجام و امیدی که به غربگرایان داخل ایران برای انعطاف بیشتر در مقابل درخواستهای غرب وجود دارد؛ مقاومت و تدبیر رهبری در ایران و جریان انقلابی موجب میشود تا فرآیند «کاهش تعهدات ایران در برجام» یا همان خروج محترمانه بهرغم مخالفتها کلید بخورد. آمریکا در این لحظه متوجه میشود که نهتنها نظام جمهوری اسلامی در مقابل تحریمها منعطف عمل کرده و کاملاً مقاوم شده است بلکه مسیر دینامیک قدرت برجام ۱، یعنی فشار تحریمها از بیرون به درون ایران دیگر فاقد کارایی لازم است؛ ازاینرو بهجای فشار از بیرون، «تغییر دینامیک ابر پروژهی برجام» در دستور کار قرار میگیرد.
در این طراحی، مؤلفههای قدرت جمهوری اسلامی از درون و به وسیلههای منابع قدرت داخلی مورد آسیب قرارگرفته و آنها را برای معاوضه یا مقابله با تحریمهای جعلی و قراردادی بهشدت آماده میکنند. دستیابی غیرعادی دستگاه امنیتی آمریکا به سردار قاسم سلیمانی و أبومهدی المهندس و ترور ایشان، اشتباه غیرعادی سپاه پاسداران در هدف قرار دادن هواپیمای اوکراینی (با تمام حواشی بسیار مشکوک و مهمتر از متن آن) و پروژهی آشوب و اغتشاش در داخل در اعتراض به رهبری و سپاه پاسداران در چند نقطه که احتمالاً در آرزوی دستیابی به نتایجی چون شهید سازی و کشتیسازی است؛ و در آیندهای نهچندان دور آغاز بلوایی برای هجمه علیه تواناییهای سایبری ایران و … همگی نشان میدهد جهت حرکت نیروی ابر پروژهی برجام تغییر کرده و آمریکا برخلاف روش پیشین، نهتنها نظام تحریمها را مقدمهی زوال مؤلفههای قدرت ایران نمیکند؛ بلکه با نیروهایی از داخل، عناصر قدرت را به چالش کشیده و نظام تحریمهایی را که حالا با خروج محترمانهی ایران از برجام هستهای نامعتبر شده است، مجدداً معتبر و قابلمعاوضه میکند.
حذف نرمافزار و سختافزار قدرت منطقهای ایران، یعنی سردار شهید قاسم سلیمانی و أبومهدی المهندس؛ پروژهی سایبری – روانی – رسانهای هجمه علیه نیروی هوافضای سپاه و شخص فرماندهی آن و آغاز اغتشاش باهدف ایجاد درگیری داخلی برای وارد آمدن اتهامات حقوق بشری به ایران (که نمونهاش در حوادث آبان نیز وجود داشت) که احتمالاً شخص رئیس قوه قضائیه و رهبری را هدف میگیرد نشان میدهد، دینامیک ابر پروژهی برجام تغییر کرده است.